تاریخ ورود مسیحیت در ایران

تعیین تاریخ دقیق ورود مسیحیت به ‌ایران نه فقط امری است مشکل، بلکه غیرممکن، اصولا دین کار دل است و اسرار دل را نمی‌ توان به آسانی بر روی کاغذ آورد و به علاوه آگاهی از رموز قلبی افراد و چگونگی نشر آن دقیقا میسر نیست و شاید از‌این جهت بوده است که مورخین قدیم هم کمتربه آن پرداخته و به ذکر وقایع ظاهری که در حقیقت نتیجه عقاید باطنی است اکتفا کرده ‌اند. اما با وجود اشکالات و ابهامات زیاد، مورخین با تحقیقات و موشکافی‌ های بسیارسعی کرده‌ اند که رموز نهفته تاریخ را آشکار سازند و در‌این باره نیز تحقیقاتی کرده‌ اند: در انجیل (اعمال رسولان ۲:۹) مسطور است که روز پنطیکاست که حواریون مسیح به زبان‌ های مختلف به مسیح که پنجاه روز پیش از آن صعود فرموده بود، شهادت می‌ دادند عده زیادی از فرق مختلف در آنجا حضور داشتند و سخن ‌ایشان را شنیدند. از آن جمله پارتیان و مادیان و عیلامیان و ساکنان جزیره (بین‌ النهرین) هستند. چنان که ملاحظه می‌ شود چهار فرقه مزبور از نقاط مختلف کشور‌ ایران بودند و احتمال قوی دارد که بعضی از آنها از مژده انجیل متأثر شده، آن را برای هم میهنان خود به سوغات برده باشند. روایات آسوری می گوید که در قرن اول میلادی یکی از اشخاصی که مسیح را به چشم خود دیده بود، به ‌نام مارعدای به ادسا رفته، مسیحیت را به آنجا برد.شاگرد او ماری خبر مسیحیت را به ‌ایران برد و حتی به فارس هم رفت و او در آنجا خبر تومای حواری؛ رسول معروف هندوستان را شنید. باید ورود مسیحیت را به ‌ایران از‌‌ همان قرن اول دانست. منتهی یکی دو قرن طول کشید تا نضج و قوام بگیرد. از سوی دیگرمحققان بر‌این عقیده‌ اند که نفوذ مسیحیت در ‌ایران با جنگ ‌هاى ‌ایران و روم آغاز شد. وجود اسیران جنگى به اشاعه دین عیسى در ‌ایران انجامید. مهاجرت نیز نقش داشت. در قرن چهارم میلادى اسقف سلوکیه کوششنمود تا فرقه ‌هاى مسیحى را زیر ریاست روحانى خود درآورد.‌ این نیت و اقدام کار را به اختلاف کشاند. شهرهاى بسیارى از ‌ایران داراى اسقف بودند، ارمنستان، کردستان، ناکرکوت، گندیشاپور، شوش، رامهرمز، اردشیر و... تا وقتى امپراتورى روم شرقى دین رسمی ‌نداشت، عیسویان ‌ایرانى در کمال آسایش و آرامش زندگى می ‌کردند.

 

فرقه نسطورى
این فرقه مسیحى عقاید خاصى دارند: براى عیسى (ع) دو جنبه قائل‌ اند: جنبه انسانى و جنبه الهى که جنبه بشرى او قوى ‌تر است. مسیحیان نسطورى از قسطنطنیه توسط اسقف کلیساى آن شهر تبعید شدند و در قرن پنجم میلادی به ‌ایران پناه آوردند و به طور مستقل از کلیساى روم شرقى به تبلیغ دین عیسى پرداختند. علت تبعید آنان‌‌ همان عقایدشان بود که به دو بعدى بودن عیسى قائل ‌اند. ‌این عقاید از آن اسقفى بود که در میان پیروان خود چنین باورى را پدید آورد، لذا اسقف و پیروان او تبعید شدند و به مسیحیان نسطورى معروف گردیدند و به سوى بین النهرین و غرب‌ایران هجرت کردند. در سال ۴۵۷ میلادى به موجب تصویب نامه اُفُزْ، مسیحیان مخالف مذهب نسطورى اقدامات خصمانه اى علیه نسطوریان در شهر اورفا که مرکز مذهبى نسطوریان بود، به‌ عمل آوردند. به همین خاطر گروهى از آنان به‌ ایران روى آوردند. ‌این جدایی و اعلام استقلال باعث عبرت مسیحیان ‌ایران گردید و آنان نیز از کلیساى روم جدا شدند و اعلام استقلال کردند. به دلیل سیاسى بودن جدایی نسطوریان از کلیساى روم، دولت وقت ‌ایران به آنان آزادى عمل داد. و چون عقاید‌این فرقه از تثلیث فاصله داشت، به مذاق ‌ایرانیان سازگار آمد و چون فلسفه شرقى داشت، در ‌ایران پیروانى پیدا کرد و بیشتر مسیحیان‌ ایران به مذهب نسطورى پیوستند و در شهرهاى ‌ایران پراکنده شدند. مرکز اصلى‌ این فرقه شهر نصیبین در بین النهرین بود و مبلغان آنان به‌ ایران سفر می‌ کردند. در اواخر دوره ساسانى بیشتر مسیحیان‌ ایران را فرقه نسطورى تشکیل می ‌دادند. در پایان عصر ساسانى و آغاز دوره اسلامى، گروهى از مسیحیان ‌ایران در مشاغل مختلف علمی‌- فلسفى و پزشکى کشور فعال بودند. در دوره ساسانى ‌این فرقه جزو اقلیت ‌هاى مذهبى به رسمیت شناخته شده بود.


ارمنیان‌ ایران
طبق آمار موجود، مسیحیان ‌ایران را جمعیت ارامنه تشکیل می ‌دهند. در حال حاضر بر اساس آخرین آمار سال‌ هاى گذشته در حدود سیصد هزار نفر عیسوى در‌ایران زندگى می ‌کرده و می‌ کنند. در حدود ۳۵ هزار نفر کاتولیک و ۳۶ هزار نفر پروتست و بقیه از دیگر فرقه ‌هاى مسیحى می‌ باشند. دو سوم عیسویان‌ ایران از‌نژاد ارمنى و یک سوم دیگر کلدانى و آسورى می‌ باشند. سابقه قوم ارمن به دوران باستان و عصر هجوم اقوام مختلف به‌ایران قدیم می‌ رسد. در حدود سى قرن پیش ارمنى‌ ها در دامنه کوه آرارات و سرزمین ‌هاى شمال و شمال غربى آذربایجان مقیم بوده‌ اند. سرزمین‌این قوم ارمنستان نامیده شده که همچنان به قوت و اعتبار تاریخى خود باقى است، هر چند که به لحاظ جغرافیایى تغییراتى یافته است.


آسوریان‌ ایران
قوم آسور یک قوم سامی‌است که نخست در بابل فرمانفرمایى مطلق و گسترده اى داشت. آنان ابتدا در حاشیه دجله و فرات می ‌زیستند. نینوا پایتخت آسور بوده است. قراین و شواهد تاریخى حکایت از خشونت و غارتگرى ‌این قوم دارد. آسور خداى‌این قوم نام داشت و لذا آنان را به همین نام می ‌خوانند. امپراتورى آسور در قرن هفتم و هشتم قبل از میلاد بخش وسیعى از آسیا و اروپا را شامل می ‌شد. ماد‌ها به‌این اقتدار هولناک پایان دادند. آسورى ‌ها نیز چون ارمنى‌ ها و دیگر مردم ‌ایران باستان به آیین مسیح گرویدند. با سابقه ‌ترین مسیحیان ‌ایران امروز همین آسوری‌ ها هستند. آنها از همه گروه ‌هاى مسیحى ‌ایران کلیساى بیشترى دارند.


کلدانی‌ هاى‌ ایران
کلدانى ‌ها ستاره پرست بودند. زبان کلدانى ‌ها به سریانى نزدیک است. مسیحیان کلدانى از کلیساى روم شرقى جدا شدند و در قرن چهارم میلادى کلیساى مستقلى را تشکیل دادند. آنان اندکى بعد به تعالیم نسطوری ‌ها توجه کردند. در قرن ۱۶ میلادى تجزیه شدند و دو کلیساى مستقل تشکیل دادند: کلیساى کاتولیک که در حدود هشتاد هزار نفر پیرو دارد و کلیساى کلدانى که امروز به آسورى معروف است و آن نیز حدود هشتاد هزار پیرو دارد. کلدانی ‌ها در تهران و دیگر شهرهاى ‌ایران هفت باب کلیسا دارند. دو کلیسا در تهران اند. کلدانی ‌ها داراى زبان خاصى هستند. تاریخ مسیحیت در‌ایران از فراز و نشیب‌ هاى بسیارى برخوردار است. سرنوشت ادیان عموما در‌ایران تابع شرایط سیاسى حاکم بر‌این سرزمین بوده و می ‌باشد. دین عیسى در‌ایران هر از چند گاهى مورد مهر و بى مهرى قرار گرفته است.

نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.