آیا مریم مجدلیه زنی تن فروش بود؟



مریم مَجدَلیه شخصیتی در عهد جدید است یکی از پیروان مؤمن عیسی مسیح به شمار رفته و کلیساهای کاتولیک رومی، ارتدکس شرقی، لوتری و انگلیکان او را جزو قدیسه‌ها می‌دانند.لقب مجدلیه اشاره به شهری به نام مجدله در کرانه غربی دریاچه تیبریاس دارد. 

بر پایه داستان انجیل، مریم مجدلیه زنی تن‌فروش و بسیار زیبا بوده‌است. روزی اهل شهر به دنبال وی می‌افتند تا وی را سنگسار کنند.او می‌گریزد تا به عیسی می‌رسد. عیسی داستان را از پیگیران مریم می‌پرسد و آنان می‌گویند که ما می‌خواهیم او را از برای گناهانش سنگسار کنیم. عیسی می‌گوید بسیار خوب چنین کنید ولی اولین سنگ را کسی بزند که گناهی نکرده باشد. این سخن عیسی ایشان را شرمنده و پراکنده ساخت و جان مریم مجدلیه رهانیده شد. از آن پس این زن از یاران نزدیک عیسی در آمد.تابلویی هم از این داستان توسط لئوناردو داوینچی ترسیم شده که بسیار زیباست و در موزه سن سباستین نگهداری می‌شود. این تابلو به نام «گریز مریم مجدلیه» مشهور است. 

به نام مجدلیه در انجیل لوقا ۸:۲ اشاره شده: 

چندی بعد عیسی سفری به شهرها و دهات ایالت جلیل کرد تا همه جا مژدهٔ ملکوت خدا را اعلام کند. آن دوازده شاگرد و چند زن که از روح پلید و یا از امراض شفا یافته بودند نیز او را همراهی می‌کردند. مریم مجدلیه که عیسی هفت روح پلید را از وجود او بیرون کرده بود. یونا، همسر خوزا (رئیس دربار هیرودیس)، و سوسن از جمله این زنان بودند. ایشان و بسیاری از زنان دیگر از دارایی شخصی خود، عیسی و شاگردانش را خدمت می‌کردند.با این همه وجود شخصیتی تاریخی به نام مریم مجدلیه و شیوه زندگی او محل بحث و شک است.برخی فرقه‌های مسیحی بر این باورند که مریم مجدلیه نه تنها زنی بدکاره نبوده، بلکه او از خانواده‌ای سلطنتی می‌باشد و عیسی مسیح با او ازدواج نمود. بر پایه باور این فرقه‌ها، حتی انجیلی به مریم مجدلیه منسوب است که در آن ذکر شده که مسیح مصلوب نشده است. و همچنین وی دارای دختری به نام سارا بوده است. انجیل مریم یک انجیل اپوکریفا (که شش صفحه اول و صفحات آخر این انجیل در دسترس نیست) است . قدیمی‌ترین نسخه ی پیدا شده به حدود قرن دوم میلادی بر می گردد، که به زبان قبطی و بر روی کاغذ پاپیروس نوشته شده است . امروزه با اینکه صفحات زیادی از این انجیل در دسترس نیست اما به زبانهای گوناگون از جمله آلمانی و انگلیسی به چاپ رسیده. در این انجیل، از عیسی با عنوان نجات دهنده یاد شده است .   


مطالب زیادی در مورد علاقه حضرت عیسی به مریم مجدلیه نوشته شده که بعضی از آنها با اعتراضات نیز مواجه شده‌اند

به نمونه هائی از این مطالب توجه فرمائید البته ذکر این نکته لازم است که مطلب حاضر تمامااز اناجیل معتبر استخراج گردیده 


زندگى مریم مجدلیه - آیا مریم مجدلیه ایرانى‌تبار است؟


مریم مَجدلیه (Mary Magdalene) شهرتِ خود را، از قلعه‌اى به نامِ مَجدَل (Magdalo) گرفته است. او از پدر و مادرى، که تبارى به راستى شریف داشتند، و از دودمانِ پادشاهان بودند، زاده شد. پدرَش، کوروش (Cyrus) نام داشت، مادرَش، یوکاریس (Eucharis). او و برادرَش ایلعازر (Lazarus) و خواهرَش مَرتا (Martha) مالکانِ کاخِ مَجدَل، که با ناصره (Nazareth) یک‌چهارمِ فرسنگ (two miles = 3218 m) فاصله داشت، و کاخِ بیتِ‌عَنیا (Bethany) که نزدیکِ اورشلیم (Jerusalem) بود، و بخشِ بزرگى از اورشلیم بودند، و تمامِ اینها، میانِ آنان، تقسیم شده بود. به گونه‌اى که مریم، مالکِ کاخِ مَجدَل بود، که نامِ مجدلیه را، از آن گرفته بود. و ایلعازر، مالکِ بخشى از شهرِ اورشلیم، و مرتا، مالکِ بخشِ بیتِ‌عَنیا بود. و آنگاه که مریم، خود را، به لذت‌هاى جسمانى سپرد، و ایلعازر، خود را، وَقفِ سلحشورى کرد، مرتا، که خردمند بود، بخش‌هاى برادر و خواهرِ خود را، به همراهِ بخشِ خود، شرافتمندانه اداره کرد، و به سلحشوران، و خادِمانِ خود، و نیازهاى مردمِ نادار رسیدگى کرد. با این وجود پس از عُروجِ سَرورِمان، آنان همه چیز را فروختند، و وَجهِ به دست آمده از این کار را، صرفِ رسولان (apostles) کردند


آنگاه که مجدلیه ثروتِ فراوان داشت، و از آنجا که لذت جُفتِ ثروت و وفورِ نعمت است؛ و او با زیبایى و ثروتِ هرچه بیشتر جلوه‌گر مى‌گشت، و جسمِ خود را، هر چه بیشتر، به لذت مى‌سپُرد، نامِ نیکِ خود را تباه کرد، و به گناهکار شهره گشت. و آنگاه که سَرورِمان عیسا مسیح (Jesu Christ) در آنجا، و جاهاى دیگر موعظه مى‌کرد، او مُلهَم از روح‌القدُس (Holy Ghost) به خانه‌ى شمعون (Simon) بَرَصى رفت، که سَرورِمان در آنجا غذا مى‌خورد. چون گناهکار بود، جرأت نکرد، نزدِ افرادِ نیک و شایسته برود، و پشتِ پاى سَرورِمان رفت، و پاى او را، به اشکِ چشمان‌َش شست، و به موى سَرَش خشک کرد، و آنها را، به روغن‌هاى گرانبها تدهین کرد. چرا که ساکنانِ آن منطقه، براى رفعِ گرما و سوزانندگىِ فراوانِ خورشید، شستشو و تدهین مى‌کردند. و چون شمعونِ (Simon) اَبرَص با خود اندیشید، که اگر سَرورِمان پیامبرى راستین بود، نمى‌گذاشت زنى گناهکار، او را، لمس کند، سَرورِمان، پنداشتِ او را، نکوهش کرد، و تمامِ گناهانِ آن زن را بخشید. و او، همان مریمِ مجدلیه است، که سَرورِمان، موهبت‌هاى گرانمایه‌ى بسیارى، به او داد. و نشانه‌هاى گرانمایه‌ى محبت را آشکار کرد، آنگاه که هفت دیو را، از او، بیرون کرد. او را، تماماً، در آغوشِ محبتِ خود گرفت، و مَحرَمِ راستینِ خود کرد. از او خواست، که میزبانِ او گردد، و در سفر مَددکارِ او باشد، و بارها، از او، مهربانانه حمایت کرد؛ در برابرِ فریسى، که گفت او پاک نیست، و در برابرِ خواهرَش که گفت او تن‌آساست، و در برابرِ یهودا (Judas) که گفت او تباه کننده‌ى اموال است، از او حمایت کرد. و هنگامى که گریستنِ او را دید، نتوانست اشک‌هاى خود را نگه دارد. و براى محبت به او بود، که ایلعازر را، چهار روز پس از مَرگ، بَرخیزاند، و خواهرِ او را، که هفت سال بود، دُچارِ خون‌رَوى بود، شفا بخشید. و به محبتِ او بود، که مارسله (Martelle) ، خدمتکارِ خواهرَش، مرتا را، که گفت: "مُتِبَرک است، رَحِمى که تو را حَمل کرد، و پستان‌هایى که مَکیدى!" مُتِبَرک گرداند. ولى به گفته‌ى قدیس اَمبروسیوس (S. Ambrose) آن که گفته شده، مارتاست، و این، خدمتکارِ اوست. این مریمِ مجدلیه است، که پاهاى سَرورِمان را شست، و با موى سَرِ خود، خشک کرد، و با روغنِ گرانبها تدهین کرد، و آیینِ توبه را در زمانِ فیض به جا آورد، و نخستین کسى بود، که نصیبِ خوب را اختیار کرد، که در پاى سَرورِمان بود، و موعظه‌ى او را شنید؛ سَرِ او را تدهین کرد؛ به هنگامِ مُصیبت (passion) نزدیکِ صلیب بود؛ براى تدهینِ پیکرِ او، حَنوط آماده ساخت؛ از آرامگاهِ او نرفت، آنگاه که مُریدان رفتند. عیسا مسیح، پس از اِحیا (resurrection) نخست، بر او پدیدار گشت، و او در پىِ رسولان (apostles) رفت، و رَسولِ رَسولان (apostolesse of the apostles) سَرورِمان گشت. 


پس از عُروج (ascension) سَرورِمان، چهارده سال پس از مُصیبت، مُدتى پس از آن که یهودیان، قدیس استفانوس (S. Stephen) را کشتند، و مُریدانِ دیگر را از یهود راندند، و آنان به سرزمین‌هاى دیگر رفته، به ترویجِ کلامِ خداوند پرداختند. در آن زمان، قدیس مَکسیمینوس (S. Maximin) که یکى از هفتاد و دو مُریدِ سَرورِمان بود، و قدیس پطرس (S. Peter) مریمِ مَجدلیه‌ى متبارک را به او سپرده بود، با این رسولان بود. هنگامى که مُریدان رانده شدند، بى‌دینان، قدیس مَکسیمینوس، مریمِ مجدلیه، برادرَش ایلعازر، خواهرَش مرتا، مارسله خدوتکارِ خواهرَش و قدیس سدونى (S, Cedony) که نابینا زاده بود، و سَرورِمان بینا گردانید، را به همراهِ بسیارى از مسیحیانِ دیگر، گرفته، و با کشتىِ بدونِ سُکان و دَکل، به دریا رها کردند، که غرق گردند. اما با عنایتِ قادرِ مُتعال، همه به مارسِل (Marseilles) رسیدند؛ در آنجا، خبرى از مهمان‌نوازى نبود، و آنان در هَشتىِ جلوى پرستشگاهِ مردمِ آن سرزمین، منزل کردند. و آنگاه که مریمِ مجدلیه دید، که مردم در پرستشگاه گِرد آمده‌اند، تا براى بُتان قربانى کنند، با مِتانت برخاسته، و با روى گشاده، سخنانى سنجیده، و زبانى شیوا، دین و آیینِ عیسا مسیح را موعظه کرد، و آنان را، از پرستشِ بُتان مَنع کرد. آنان شیفته‌ى زیبایى، خردمندى و شیوایىِ گفتارِ او گشتند. و حیرت ندارد، اگر دهانى، که چنان خالصانه و صمیمانه بَر پاى سَرورِمان بوسه زده، از کلامِ خداوند، بیش از دیگران، بَهره‌مَند گشته باشد. 


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.